خلاصه کتاب:
هانیه که دانشجوی رشتهی ادبیاته از سال اول دانشگاه در برابر اصرار خانواده مبنی بر ازدواج و دیدن خواستگارا مقاومت کرده، تا اینکه بحث خواستگاری حامی پسرعمهاش که تا اون زمان به دلیل خطرناک بودن شغلش از ازدواج سر باز میزد مطرح میشه. هانیه میفهمه که نسبت به حامی یک حس هایی داره. تصمیم میگیره جواب مثبت بده که با خواستهی حامی دچار تردید میشه…!
خلاصه کتاب:
دختری که هیچ محبتی از مادر و خانواده اش نگرفته درگیر علاقه و اشتیاق پسر عموش میشه ولی به خاطر یه انتقام و هوس بچگانه اون عشق رو کمو بیش به هم میزنه تا اتیش نفرت دلش رو کمتر کنه ولی امان از روزی که این اتیش سرد میشه و فقط حسرت براش به جای میزاره… ولی ممکنه که پسر عموی از دست رفته با عشقی آمیخته به کینه دوباره قبولش کنه و دل به دلش بدهد؟
خلاصه کتاب:
مثل تمام روزهای گرم و آفتابی تیر ماہ، بانوی آسمان روی سر حیاط سایه انداخته بود. چشم به عقب گرداندم و خوب اطراف را دید زدم! خبری از مامان فهیمه و ریحانه نبود اما برای اطمینان خاطر، پاورچین پاورچین بدون دمپایی روی موزاییک های داغ قدم برمی داشتم. از ترس این که نکند یکهو حاج بابا هوس کند وسط ظهر به خانه جلوس کند، روسری حریرم را مرتب کردم... هرچند موهای بافته شدہ ام روب کمر افتادہ بود!
خلاصه کتاب:
در مورد دختری به اسم الهام که برای انتقام از استادش دست به یه کاری میزنه و همون روز استاد دانشگاه عوض میشه و یه پسر جذاب به جای استاد میاد که الهام رو عاشق خودش میکنه اما این پایان ماجرا نیست با حقیقت های که معلوم میشه ….
خلاصه کتاب:
یک سال و نیم از برخورد آلکساندرا مونت باتن با آن مرد جوان و جذاب در کتاب فروشی می گذرد. الکس کم کم موفق شده او را از رویاهایش حذف کند. تا این که روزی از خانه آن مرد با او تماس می گیرند تا برای تنظیم ساعت به آنجا برود. چیس ریناد که سرپرست دو دختر بچه یتیم است فکر می کند او برای تدریس به آنجا آمده. با پیشنهاد پول زیاد از او می خواهد فقط تابستان مسئولیت بچه ها را بپذیرید…
خلاصه کتاب:
بعد از پذیرش درخواست ازدواج کریستین گری در پنجاه سایه تاریکتر، آناستازیا استیل باید نه تنها به زندگی متاهلی عادت کند، بلکه باید با سبک زندگی شوهر ثروتمندش و ذات کنترلگر او کنار بیاید ولی ایا همه چیز خوب پیش میرود…؟؟؟
نام کتاب: پنجاه طیف آزاد شده (جلد سوم مجموعه چهار جلدی پنجاه طیف)
خلاصه کتاب:
سیاوش درست در آخرین دقایق زندگی مشترکش با سحر می فهمد اگر تلاش نکند همسرش را برای همیشه از دست داده و این درست زمانی است که سحر روش عجیبی برای نجات رابطه اش با سیاوش ابداع کرده…
خلاصه کتاب:
به نام زن داستان زندگی مادر جوانی به نام ماهور است که در پی درآمد بیشتر برای گذران زندگی خود و دختر بیست سالهاش در یک هتل در مشهد به عنوان نیروی خدمات استخدام می شود. شروع ماجرای احساسی ماهور همزمان با آنچه در هتل به عنوان خدمات به مسافران خارجی عرضه میشود زندگی او را دچار اتفاقات جدیدی میکند…
خلاصه کتاب:
داستان ما راجب دختری از جنس شرقه... دختری که از جنس سیگاره..! دختری که مردونه بزرگ شد و مردونه زندگی کرد... ولی تنها مشکلش انتقامی بود که چشمانش را کور کرده بود! و اما یک پسر… پسری که باچشمان سیاهش حسابی دل این دخترک را قلقلک می دهد… می خوایم باهم این ماجرا رو دنبال کنیم تا ببینیم آیا دخترک موفق به انتقام گیری می شود یانه؟…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کاتیابوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.