خلاصه کتاب:
خوب ما تو قصه مون یه دختر داریم. دخترمون نه چشمای رنگی داره نه لبای غنچه ای داره و نه چیز خاصی تو صورتش. ولی صورت معصومی داره. در عوض یه داداش داره که عاشقشه. دنیایی داره با داداشه. حالا پسری داریم که هم دانشگاهی دخترمونه اونم عاشق. ولی با فکر اینکه داداشه عشقه دختره هست یه کارایی میکنه. ببینم داستان چی میشه…
خلاصه کتاب:
الیا دختری هست که پدرش در طی یک اتفاقی به قتل می رسه. الیا برای گرفتن حق پدرش وارد جنگ فراز و نشیبی می شود که در این راه وارد زندگی پسری می شود تا تقاص گناهی را بگیرد ولی ماجرا با آنچه که او می دانست فرق داشت…
خلاصه کتاب:
همتا دختری که بر اثر تصادف، بدلیل گذشتهای که داشته مغزش تصمیم به فراموشی انتخابی میگیره. حالا اون دختر حس میکنه هیچ کدوم از چیزایی که از گذشته ش براش تعریف میکنن واقعی نیست اما فقط یه چیز رو یادش میاد. یه حس… یه نامه که از خودِ گذشته ش لای کتاب مورد علاقه ش پیدا میکنه! یه حس عمیق…
خلاصه کتاب:
درمورد زندگی سه قلو هایی هست که با آدمای عادی تفاوت های خیلی زیادی دارن،اونا وقتی نوزاد بودن از دنیای خودشون دور میشن چون هیچکس قبولشون نداشته! این سه تا بچه قدرت های فرا طبیعی دارن مخصوصا قل اول! این رمان روایت زندگی دونفرشونه حالا چرا؟چون خواهرشون طی یک اتفاقات گم میشه، باید بخونین تا متوجه بشین چی میگم…
خلاصه کتاب:
سوفیا شایگان دختری مستقل است که مدیریت رستوران تشریفات که متعلق به پدرش است را بر عهده دارد. با افتتاح رستورانی شیک درست رو به روی رستورانش اتفاقاتی جدید برای زندگی شخصی و حرفه ای او رقم می خورد.
خلاصه کتاب:
حَوا میمیرد. قلبش از کار میایستد و از خواب بیدار نمیشود. فرزندانش جمع میشوند دورِ هم، فرزندانی که از او زخمخوردهاند آدمهایی که حالا نمیدانند بابتِ مرگ او چه حسی باید داشته باشند. آنها میخواهند گذشته را با حوا دفن کنند و افشای رازها، به آنها میفهماند که هرگز نمیشود گذشته را دفن کرد…
خلاصه کتاب:
رمان درباره دختری۲۳ساله به اسم نازیلااست که باپدرش زندگی می کنه. از اونجایی که خیلی تنبل وفقط آرزوکردن بلده و نه تلاش کردن، پدرش مجبورش می کنه که بره شرکت پسرعموش کار کنه. ولی این کل داستان نیست و اتفاقاتی می افته که اصلا انتظارشونو نداشت و نه حتی انتظار همچین رفتاری از خودش رو….
خلاصه کتاب:
فروزش، دختری که بزرگ ترین دغدغه زندگیش خیس نشدن زیر بارونه! تو یه شبِ نحس، شاهد به قتل رسیدن دخترعموش که براش شبیه یه خواهر بوده میشه. هیچ کس حرف های آذر رو باور نمیکنه و مجبور میشه که به ناحق و با انگ دیوونگی، سه سال تموم رو توی آسایشگاه روانی بگذرونه. حالا بعد از سه سال، درست زمانی که فکر میکنه همه چیز تموم شده و دیگه میتونه یه نفس راحت بکشه، پیامای عجیب و مرموزی براش ارسال میشن که فرستندشون حتی از ریزترین جزئیات زندگی آذر هم خبر داره!
خلاصه کتاب:
ترمه، از خانوادهی خود و طایفهای که برای بُریدن سرش متفق القول شده و بر سر کشتن او تاس انداخته بودند، میگریزد اما پس از سالها، درحالی که همه او را مُرده و در خاک می پندارند، با هویتی جدید و چهره ای ناشناس به شهر آباء و اجدادی اش باز میگردد تا تهمت ها و افتراهای مردم را از نام قبلی اش پاک کند که درست در بدو ورودش، با خواستگاریِ تکپسر حاجفتاح زرمهر، مواجه میشود. مَردی که در روزهای دور، یکی از داوطلبان بُریدن سرش بود...
خلاصه کتاب:
“اسپرسو” اسم رمز عملیاتی است که هم مخفی و مرموز است و هم جذاب و درگیر کننده. پیش از این سه سرگرد دیگر برای کار کردن روی این پرونده به کار گرفته شده اند و این سه فرد به طرز مرموزی ناپدید شده و تنها دو شاخه ی ارکیده پشت سر گذاشته شده است. تا اینکه سرگرد فرزام عظیمی نیا مسئولیت این پرونده هولناک و مهلک را بر عهده می گیرد و برای حل آن از دوستان خود سرگرد شهراد شاهد ، سرگرد اردلان فانی و سرگرد روحان کاویان کمک می گیرد. دکتر آرتان تهرانی ، مشاور و روانشناس ، به عنوان یکی از اعضای تیم به گروه می پیوندد و به این ترتیب جمع آن ها برای رسیدگی به این پرونده ی مخوف تکمیل می شود…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کاتیابوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.