خلاصه کتاب:
زیر تیغ آفتاب سوزان اَمرداد( مرداد ماه)، درد و دل کنان راه چشمه را در پیش گرفتند، یانار بخاطر سپیدار اندوهناک و غمگین بود برای آنکه بیش ازاین خود خوری نکند، رو به سپیدار گفت: _کاریه که شده باید حواست رو تو اون عمارت نفرین شده جمع کنی، به هیچ کس اعتماد نکن سالارخان هر چی نباشه دیگه شوهرته و باید فقط به اون اعتماد داشته باشی، دم پرِ، گل بانو خانم هم نباش اینطور که شنیدم خیلی خطرناکه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کاتیابوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.