خلاصه کتاب:
داستان آتش عشق من درباره ی دختریه که تو زندگیش ضربه می خوره ولی سعی می کنه راهش رو ادامه بده و بشه همون آدم سابق با تجربه های جدید و خدا هم یه آدم خوب رو سر راهش قرار میده. داستان از زبون تمنا و مهبد گفته میشه.
خلاصه کتاب:
رز و بهراد طی ماموریتی در یک خانه با یکدیگر حبس می شوند و…. بهراد که پسری مذهبی است مجبور به صیغه کردن رز که دختری بی قید و بند است می شود! آنها فقط برای کارشان با هم محرم می شوند اما در این بین اتفاقاتی می افتد که…
خلاصه کتاب:
داستان درباره دوستهای صمیمی به نام های شایلین و نفسه که برای رزیدنتی به یه بیمارستان میرن و داستان از جایی شروع می شه که مدیر بیمارستان به یه سفر میره و…
خلاصه کتاب:
یلدا دخترى سرکش که با عمه اش زندگى می کند، طى حادثه اى باز داشت می شود و اتهام سنگینى در پرونده اش رقم می خورد. ناجى او به طور معجزه آسایى وارد زندگى اش می شود و پرده از وقایع اصلى گذشته این دختر برداشته می شود، معین نامدار! مردى از جنس خشم و تعصب، با روح و زندگى اش در مى آمیزد و روایتى نو رقم می خورد…
رمان این مرد امشب میمیرد
۲ ماه از جدایی ام با اشکان میگذشت، ندیده بودمش اما بی خبر نبودم با عشق جدیدش مدام در سفر و میهمانی ها جولان می داد، واقعا اصلا برایم مهم نبود حتی ذره ای از حس حسادتم را قلقلک نمی داد، چند روز به شروع امتحان ها باقی مانده بود و زندگی طبق روال همیشه می گذشت، آخر آن هفته تولد افی بود و آرمین برایش یک مهمانی ترتیب داده بود، با همه حقوق آن ماه برایش یک ساعت فیک توانستم بخرم با مقدار سهمم از ماهیانه حقوق پدرم که آن هم بعد کسر اجاره خانه و خرج خانه مقدار چشم
گیری نبود برای خودم ۱ تاپ و شلوار جین خریدم، بعد از دو ساعت درگیری با لوازم آرایش و موهایم بالاخره آماده شدم، آن شب با میلاد و دوست دخترش به مراسم رفتم در طول راه صنم دوست دختر میلاد مدام زیر گوشم وز وز کرد که برادر آرمین چندتا از همکلاسی های مایه دارش را به مراسم دعوت کرده است و
خلاصه کتاب:
داستان درباره ی دختری به اسم یگانه س که پدر و مادرش رو از دست داده و در خانه ای زندگی می کنه که پسر معتادی دارند. پسر تنها زندگی می کند و یگانه به درخواست مادر او که برایش زحمت زیادی کشیده قبول می کند پرستاری پسرش شهاب را به عهده بگیرد. کم کم با کمک دوست صمیمی اش سهند تلاش می کنند او را ترک دهند اما...
خلاصه کتاب:
کاترینا مورنو ساکن ایتالیا که از قضا یک رگ ایرانی هم داره…روانشناسی خونده و به خاطر نجات یک دختر از خودکشی بدجوری سر و صدا راه انداخته، با مردی به نام ژاویر جاوید آشنا میشه تا درمانش کنه، ژاویری که سالمه اما از نظر بقیه نه…یه مرد که زندگی خوبی داره اما چون کینه ای هست فکر میکنن دیوونست…و اینجوری سرنوشت دست به دست هم میده تا خانوم روانشناس هم درگیر کینه ی ژاویر جاوید شه! کینه ای که از خود روانشناسا سرچشمه میگیره
خلاصه کتاب:
۴تا دختر شیطون و خوشگل باوضع مالی توپ و ۴تا پسر جذاب و شیک خوشگل و پولدار که باهم تو یه دانشگاه درس میخونن حالا دیگه چطوری به هم میرسن رو دیگه خودتون میتونین بخونین….
رمان دختران شیطون و پسران مغرور
“ترانه” منو صحرا دیشب تا صبح مشغول تماشای تلوزیون بودیم. البته فقط من چون صحرا داشت با یکی اس ام اس بازی می کرد مهدیس هم که خیلی خسته بود و زودی رفت خوابید… اصلا… کی چشمام گرم شد…
خلاصه کتاب:
در یه شب زمستونی پسری در حالی که عصبانیه پای پیاده از خونه مادر و پدرش بیرون میزنه و به سمت خونه خودش میره. نزدیک خونه که میرسه متوجه صدایی میشه میره ببینه چه خبره که با صحنه دعوا رو به رو میشه همون طور که به سمت طرفین دعوا می دوه حاضرین با دیدن اون پا به فرار میذارن و تنها یه نفر رو زمین افتاده پسر لاغر و نحیفی که چاقو خورده اونو به خونش میبره و اونجاس که میفهمه پسری که اورده خونش یه دختره…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کاتیابوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.