خلاصه کتاب:
فنجون قهوه رو توی دستای سردم گرفتم و با اخمای درهم بیرون رفتم روی تک صندلی توی حیاط نشستم و به آسمون خیره شدم خیلی وقت بود که با این تنهایی کنار اومدم و توی این سال هایی که گذشته بود سعی کردم با نبودن خانوادم کنار بیام و دور از اونا باشم…
خلاصه کتاب:
داستان درباره ی یکتا دختر شر و شیطونی است که توی عروسی دوست خانوادگی شون با پسری به اسم سینا آشنا می شه و ماجراهای زیادی رخ میده یکتا درگیر عشق دوست دوران کودکیش پرهام میشه اما پرهام ظاهرا هیچ علاقه ای به اون نداره و به انگلیس که اونجا زندگی می کرده برمی گرده تا اینکه....
خلاصه کتاب:
سه تا دوست که شدیدا دنبال احضار ارواح هستن اما اشتباها موجودات دیگه ای رو به سمت خودشون فرا می خونن. این وسط به دلایلی که توی داستان گفته میشه این موجودات فقط به داروین پیله می کنن، جوری که هر جا میره یه داستان واسش پیش میاد. بعد یه مدت معلوم میشه یکی از همکلاسی های جدید این سه نفر با مشکلی که برای داروین پیش اومده در ارتباطه و…
خلاصه کتاب:
فراموشی آغاز داستان است. حادثه سبب فراموشی برای او شد تا قصهی زندگیش شکل بگیرد. تقدیرش چنین بود که ذهن خالی از هر چیز شود تا دست سرنوشت او را در مسیر تازهای گذارد. داستانی که علاوه بر هیجان، شما را شاد و لحظاتتان را سرشار از بوی آشنای محبت میسازد. ذهن خالی را بخوانید و از آن لذت ببرید…
خلاصه کتاب:
دختری به اسم باران ک خواهرش با بیست ضربه چاقو پسر خانواده سلمانی رو کشته به اعدام محکوم میشه تنها شرط رهایی صیغه شدن باران با پسر دیگه خانوادس…
خلاصه کتاب:
روایت زندگی زوج پزشکی به نام سودابه و فرهاده که در دوران دانشجویی بهم علاقه مند شدن. در دوران جنگ که فرهاد به اردو ها و در واقع دوره هایی برای مداوای بیماران جنگی میره،سودابه ای که چشم انتظار اون هست و هر لحظه برای حال و اوضاع اون نگرانه، به همراه بچه ای که در شکمش داره با هزار مکافات و سختی، خودش رو به اهواز (شهر جنگ زده) میرسونه و همون جا در بیمارستان امام حسین با زنی برخورد میکنه که درد زایمان زودرس رهاش نمی کنه… سودابه بعد از تلاش برای به دنیا آوردن اون بچه متوجه درد شدیدی میشه که خبر به دنیا اومدن فرزند خودش رو میده…
خلاصه کتاب:
داستان درباره دختری شیطون و خرابکار که دست همه رو از پشت بسته و پسری سر راهش قرار میگیره که بسیار مرموزه. ولی دختر لجباز ما به هشدار های اطرافیانش توجهی نمی کنه و دل میده به رازهایی که خبر نداره. ولی با کارهایی که میکنه باعث میشه اتفاقات زیادی بیوفته…
رمان زندگی بر پایه قمار
به محض اینکه به خونه رسیدیم آرمان دوید سمت عمارت تا سر یع بره تو اتاقش که مامان بو یی از قضیه نبره مگر نه مطمئنم اگه مامانم بفهمه منو که می کشه هیچ آرمان بی گناهم کبود می کنه! رفتم تو اتاقم، خواستم لباسام و مقنعم رو دربیارم که تازه یادم افتاد افتاده بودم تو استخر.خاک تو سرم من با لباسای خیس تموم این دوساعتو سر کردم!؟؟ وای بدبخت شدم اگه سرما بخورم اونم تو روز دوم دانشگاه چه خاکی تو سرم کنم! سریع یه دوش آب داغ گرفتم و لباسام رو پوشیدم. موهامم همینطوری خیس یه شونه زدم و بدو که رفتیم… بعد از شام لذیذمون که ژیگو بود و البته نفله شد رفتم تو اتاقم.
کلا من تو کل روز همش تو اتاقممو فقط برا غذا میرم پایین. اتاق من دومین اتاق بزرگ تو عمارته. چون بزرگ بزرگه مال مامان و بابامه، بعدیشم مال منس. رتبه ی سومم که مال آرمانس، رتبه ی چهارم و پنجمم که مال مهمونس.چه قدر سین دادم! اتاق من یه اتاق۱۱۰متریه. رنگ کاغذ دیواریای اتاقم بنفش پررنگه که نقشای گل بزرگی به رنگ یاسی روشه. اوووووووم، میز تحریر و کمد لباسام و میز آرایشمم که ام دی افه که به رنگ کرم و قهوه ایه. تختم خیلی خوشمله و رنگش قهوه ایه سوختس که دونفرس و یه حریر یاسی رنگ بالاش آویزونه .که یه پتوی سفید و سرمه ای روشه. آقا به طور
خلاصه کتاب:
با نوازش نسیم، پلک هایم را به نرمی می گشایم، نگاهم در لابلای ابرهای خاکستری سرگردان می شود و در خلوت دلگیر آن غوطه ور می ماند. در فراسوی ابرها مرز خیال درهم می شکند و واقعیتی تلخ، جان می گیرد. هاله ای از سکوت سرد وجودم را می پوشاند. ناگاه ترنم نرم قطرات باران بر وجود تشنه ام می بارد و من، حریصانه و با ولع آن را به روح خسته ام پیشکش می کنم تا سیراب شود…
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری به اسم بیتا هستش که طی یه اتفاقاتی تو یه مهمونی با پسری آشنا میشه،که این دو تا طی یه اتفاقات خاصی عاشق همدیگه میشن و پسر عموی بیتا که از این اتفاق با خبر میشه ،بلا های زیاد و مختلفی سر بیتا میاره تا این دو تا به هم نرسن.اما اونا حاظر میشن از تمام موانعی که زندگی سر راهشون قرار میده عبور کنن اما نمیدونن که سرنوشت که آینده سخت و مبهمی براشون در نظر گرفته.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کاتیابوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.