خلاصه کتاب:
مدتی از ازدواج نفس و مهرداد نگذشته بود که نفس متوجه رفتار های غیر عادی و سرد مهرداد می شود. از دوستان و آشنایان مهرداد متوجه می شود که مهرداد دل باخته ی دختری به اسم نسیم است و این ازدواج فقط برای راضی کردن پدرش و به نام کردن ارث و شرکتش است. اما با دونستن این قضیه، شرایط فرق می کند و با بچه دار شدن ان دو ورق زندگی آرام هر دویشان به سمت جدایی و طلاق کشیده می شود.
خلاصه کتاب:
دلواپسی داستان واقعی دختر بچه ایست که به سرپرستی پذیرفته می شود اما متاسفانه از طرف اهل خانواده مورد بی مهری و تجاوز قرارمی گیرد داستان دلواپسی حال و هوای جنگ تحمیلی دارد و زجرها و نگرانی های دختری رانشان می دهد که چگونه با مشکلات دست و پنجه نرم می کند و بزرگ می شود دراخر او با حمایت ناهید دختر خانواده و عشق رزمنده ای که به مرور زمان عاشق و حامیش می شود عاقبت خوشی پیدا می کند…
خلاصه کتاب:
دختری عاشق پسری میشه و قبل از عروسی پسر به اسم شاهین تصادف میکنه و خبر داده میشه که در تصادف سوخته. بعد از مدتی دختر در شمال به خانوادهای برمیخوره که پسر بزرگشون با پسری که تصادف کرده شباهت زیادی داشته و بعدها مشخص شده یکی از پسرها به خانوادهای بنا به دلایلی داده شده بود. این پسر بزرگ ناراحتی کلیوی داره و هزینه عمل و کلیه رو ندارن….
خلاصه کتاب:
رمان دوم داستان زندگیسیاوش و صنم رو تعریف میکنه… مشکلاتی که پیش میاد و مریضی صنم… ای زندگی تمام شخصیت های داستان تعریف میشه وکتاب به پایان میرسه…
خلاصه کتاب:
خانه ای پر رمز و راز و سرشار از سوال که حورای زیبای ما برای کار کردن وارد آن می شود. صاحبخانه جناب مقتدر ۷۰ ساله و مهربان و خیلی آپدیت شده و به روز، از روبرو خیلی پیر و از پشت سر بسیار جوان است. وقتی مشکلات حورا اوج می گیرد، فهام زند، جوان مغرور و قدرتمندِ زیبارو که خیلی شبیه مقتدر است پا به میدان می گذارد و عاشق دختر رمان می شود. جنگی نابرابر بین مقتدر و فهام برای بدست آوردن حورا براه میفتد… اما دست ها و نقشه هایی پشت پرده است که… حورا با فهمیدنش می شکند و شکست خورده خود را از همه عقب می کشد…
خلاصه کتاب:
پسری فقیر بنام داریوش ،، دلشکسته از خیانت عشقش… دختری ک داماد قصه رو پشت در سالن زیبایی تنها میذاره و فرار میکنه… بعد فرار دختر، داریوش تمام تلاشش رو میکنه و پولدار میشه. حالا چندسال گذشته و دوباره این دوتا با هم روبرو شدن…
خلاصه کتاب:
یک ازدواج اجباری که هر دو طرف ازدواج راضی به این زندگی نیستند. پسر داستانمون نامزد هم داره و به خاطر شرایطی این دو تا با هم عقد میکنند و هم خونه میشن و این هم خونه شدن باعث میشه حامی هم بشن و بقیه داستان…
خلاصه کتاب:
پریدخت افشار دختری جوان و تحصیل کرده که رابطه ای عاشقانه با پسر عمه اش عماد دارد مرد جوان که با جسارت و شجاعت دست به فعالیت های سیاسی زده و توانایی در نوشتن مقاله بسیار دارد در حول و ولای مراسم عروسی و درست چند روز مانده به آن اتفاقی برای عماد می افتد که پریچهر را بر سر دوراهی سختی قرار میدهد که از هر طرف به آن نگاه میکند درد و است و درد اما باید ….
خلاصه کتاب:
دختری به اسم ترانس که به خاطر وابستگی عاطفی، که به بچه همسر اول، شوهر قمار باز و خائن و بی غیرتش پیدا کرده مجبوره باهاش زندگی کنه و زیر بار هر خفتی بره چون میترسه با طلاق گرفتن دیگه اون بچه رو نبینه….
خلاصه کتاب:
هیدارا حاجیِ جوون ۲۸ساله ای که شرط حج رفتنش ۱۰سال تدریس علوم دینی تو دانشگاهه یه حاجی که با شیطنت و جذابیتش، خط بطلانی رو باور منفیِ جوونای امروزی راجبه مذهبی جماعت میزنه و دست بر قضا شوکا دختر قرتی و بیبندوبار سرراهش قرار میگیره…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کاتیابوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.