دانلود رمان سبز آبی سفید از الناز پاکپور و منا معیری با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
میعاد تهرانیچی ورزشکاری که بخاطر آسیب پاش مجبورِ به فیزیوتراپ مراجعه کنه، پسر موفق، خوشتیپ و همه چیز تمومیه… دکتر کامران سلحشور، میعاد رو به حریر حامدی از شاگردای باهوش خودش که حالا دکتر موفق و سرشناسی شده، معرفی میکنه… میعاد و حریر گذشته از رابطه دکتر و بیمار، علاقه عمیقی بینشون ایجاد میشه ولی غافل از اینکه کامران در گذشته …
خلاصه رمان سبز آبی سفید
چند ساعتی از ظهر میگذشت که بالاخره کارشان به پایان رسید. بیرون ساختمان حقوقی ایستاده بود و به میعاد و آرش که هنوز مشغول صحبت بودند نگاه می کرد. وکیلی که میعاد معرفی کرده بود یکی از دوستان قدیمش بود و اینطور که به نظر می رسید آدم های معذوف و شناخته شده ای که می خواستند کارهایشان بدون سروصدا تمام شود به همین ادرس می آمدند بی اراده یاد کامران سلحشور افتاد. پزشکی که رازهای زیادی از بازیکنان مطرح کشور را در پرونده های کاری اش داشت. آنقدر قابل اعتماد که هرگز ادم های دورو برش را از دست نداده
بود عجیب بود که این مقایسه را انجام می داد اما عجیب تر حسی بود که از وقت شنیدن اعتراف رسمی و محکم میعاد در دلش احساس می کرد با عشقی عجولانه و تصمیمی عجولانه تر ضربهی سختی به زندگی اش زده بود. هر چند که تلاشش بی نتیجه نمانده بود و توانسته بود محکمتر از قبل روی پاهایش بایستدو برای سپهر هم که شده قوی بودن را بیشتر از گذشته یاد بگیرد اما چیزی که آزارش میداد همان اولینی بود که میعاد به آن اشاره می کرد. عشق یکبار اتفاق نمی افتاد اما خوشبختی بود که اولین عشق بهترینش باشد و مال او نبود نه کامران
برایش شوهر شده بود و نه او برای دکتر سلحشور زن شده بود.خجالت آور بود اما تا مدت ها بعد از تمام شدن رابطه شان حس میکرد بی آنکه متوجه باشد زنگ تفریح آدمی که به او اعتماد داشت شده بود کلافه از افکاری که پشت هم در سرش قطار میشدند با سر انگشت پیشانی اش را فشرد. حضور میعاد باعث شد سربلند کند. _سرت درده؟ چانه بالا داد: نه خوبم. فقط خسته ام. _کارمون اینجا تموم شده بهنام پیگیری هارو انجام میده. آرش هم کنار میعاد ایستاد و جمله اش را کامل کرد: شما نگران نباش حلش میکنیم. لبخندی به صورت آرش زد که …