دانلود رمان در خیال از خانوم_کاف با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آیه دختری که بعد طلاق همراه پدر و مادرش زندگی میکنه. زندگیه معمولی رو میگذرونه و تا میتونه خودش رو با کار سرگرم میکنه. بزرگمهری که حتی بعد طلاق هم آیه رو اذیت میکنه و هر روز یه شرط جدید برا دیدن بچه ها میزاره. باید ببینیم کدومشون نداشتن اون یکی رو بیشتر توی زندگیش حس میکنه و پشیمون میشه. آیا باز بهم برمیگردن؟!
خلاصه رمان در خیال
آب براتون بیارم؟! دستش رو به معنای نه تکون داد. نه قربون دستت، نیک منش جان راستش یسری از والدین تقاضا کردن که برای درس ریاضی کلاس فوق برنامه برگذار کنیم خواستم ببینم شما موافقی؟! خیلی سرم شلوغ بود ولی نمیتونستم درخواست مدیر رو رد کنم چون تا چند وقت باهام بد خلقی میکرد. درثانی خودش تصمیم رو گرفته و فقط منتظر گرفتن تایید لفظی از من بود. بله حتما من مخالفتی ندارم، فقط تایمش رو به من بگید تا برنامه هام رو طبق اون بچینم.
مدیر مثل همیشه از پاسخ مثبتم گل از گلش شکفت و تشکر کرد. میدونستم قبول میکنی بیشتر از این وقتت رو نمیگیرم خیر پیش. کش چادرم رو مرتب کردم و مسیر خونه رو در پیش گرفتم. بخاطر هزینه های خودم و پدر و مادرم تا جایی که میشد سعی میکردم صرفه جویی کنم و مسیری که با ماشین ده دقیقه ای میرسیدم رو پیاده میرفتم. نزدیک خونه بودم که گوشیم زنگ خورد از تو کیفم در آوردم، مامان بود. جانم مادر؟!
مامان که هنوز بخاطر سرماخوردگی یک هفته پیش سرفه میکرد پرسید. دخترم اومدی؟! ممکن بود کاری داشته باشه و توی رودربایستی بمونه و نگه، پس گفتم نه هنوز چطور؟!چیزی میخواین؟! مامان با شرمندگی گفت: اسپریم تموم شده و بابات نمیتونه بره بگیره میگه اسمش رو بلد نیستم تو میتونی برام بگیری؟! حینی که داشت صحبت میکرد راهی که به خونه مون ختم میشد. رو برگشتم و مسیر داروخانه رو در پیش گرفتم. چشم مادر چیز دیگه ای نمیخوای؟! قرصات تموم نشده؟! نه مادر خیر ببینی همین رو بیار