دانلود رمان سراب من از فرناز احمدلی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
عماد بوکسور معروف، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست. با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ…..بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله… انقد عصبی و خشن که همه مدیر برنامه هاش سر یه هفته فرار می کنن و خودشونو گموگور می کنن تا وقتی که پای سراب به عمارتش باز میشه. مدیربرنامه جوون و آرومی که طلاق گرفته و یه دوقلو داره دختری که زندگیش بخاطر عقاید قدیمی یسریا جهنم شده. تنها چیزی که می خواد خوشبختی و آرامش بچه هاشِ…
خلاصه رمان سراب من
کاظم: تو اگه جربزه این کارارو داشتی شوهرتو نگه میداشتی عفریته……الانم از اتاقم برو بیرون بار اخرت بود بدون اجازه و در زدن اومدی داخل……لبشو محکم گاز گرفت تا گریه نکنه….تیام مامان بیا بریم…..تیام سرشو تو سینه پدرش مخفی کرد. نمیام……توام برو همونجایی که از صب بودی زنی که تا این ساعت تو خیابون بمونه جاش همونجاست
صدای ناله آرومش بین خنده بلند پدرش خفه شد….. تو این دوسالی که اینجا بودن پدرش همه تلاششو کرده بود تا نیامو یکی مثل خودش کنه……اوایل نمی فهمید ولی وقتی تیام بزرگ تر شد و حرفایی که نباید و زد فهمید وقتی میره سرکار پدرش رو مخش کار می کنه……اوایل خیلی دعوا کرد. تموم حرفا و کتکاشو به جون خرید ولی نتونست جلوشو بگیره…..جایی واسه رفتن نداشت و از طرفیم نمی تونست کار نکنه……
باید پول جمع میکرد تا بتونه بچه هاشو از اینجا و حرفای تیز پدرش نجات بده……. بغضشو به زور قورت داد به همون خدایی که بهش اعتقاد داری و میگی منو امثال من نداریم قسمت میدم بس کن …… انقد با روحو روان بچه هام بازی نکن…… تارا داره افسرده میشه….. ذهن بچه هامو خراب نکن بابا بچه تو منم نه کیان……