دانلود رمان عشق در وقت اضافه از مریم چاهی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سیاوش درست در آخرین دقایق زندگی مشترکش با سحر می فهمد اگر تلاش نکند همسرش را برای همیشه از دست داده و این درست زمانی است که سحر روش عجیبی برای نجات رابطه اش با سیاوش ابداع کرده…
خلاصه رمان عشق در وقت اضافه
دعوای سنگینی بین من و پدرم شکل گرفت. متین هم آتش بیار معرکه شده بود. مرتب تکرار می کرد همه فامیل ویدیو را دیده اند و دلشان به حال سیاوش بی عرضه که نتوانسته زن خائنش را جمع کند سوخته. هر دو با داد و فریاد رفتند و من ماندم با قلبی پر از درد که بی امان می تپید. طعنه هایشان بی تأثیر نبود. نفهمیدم چطور حاضر شدم و سر خیابان ماشین دربست گرفتم تا سراغ سحر بروم. تمام راه به خودم نفرین فرستادم که چرا یکی از ماشین ها را نگه نداشتم و همه را فروختم. در آپارتمان باز بود.
با عجله دکمه آسانسور را فشردم و بالا رفتم. از بس عصبی بودم یادم رفت کلید خانه اش را با خودم بیاورم. چند بار در زدم اما کسی باز نکرد.موبایلش هم خاموش بود. حس می کردم تمام عضلات بدنم شروع به لرزیدن کرده و قلبم داشت از درد می ایستاد. به سمت آسانسور که برگشتم در واحد روبروی سحر باز شد. دو پسر جوان بیرون آمدند و کنار من برای سوار شدن به آسانسور ایستادند. حالم با دیدنشان بدتر شد. معلوم بود در این مدت کوتاه واحد های دیگر هم که خالی بودند اجاره رفته و از بخت بد من یک مشت جوان مجرد اطراف همسرم را گرفته اند.
هر سه با هم سوار شدیم. من گوشه ای به دیوار تکیه زده بودم و داشتم دنبال شماره تلفن سعید می گشتم که یکی از جوان ها خطاب به دوستش گفت: دلم خیلی برای دختره سوخت! گوش هایم تیز شد: من هم همینطور… یک هفته است اینجاییم از بس بیچاره بی صدا رفته و اومده نفهمیدیم کسی توی اون خونه است… دیدی پدر شوهرش چه قشقرقی راه انداخته بود؟ نفر قبلی جواب داد: آره… طفلکی رنگ به صورتش نداشت… معلوم نیست شوهرش کجاست؟ مرتیکه کم مونده بود دختره رو بکشه… تو فیلم رو دیدی؟ ….