خلاصه کتاب:
شیرین در کارگاه تولید پوشاک مردانه نسیم کار میکنه، اقای صوفی صاحب کارگاه بخاطر بیماری همسرش مدیریت کارگاه رو به پسرخالش اقای دادرس میسپره، یه شب نسیم متوجه رفتارهای مشکوک اقای دادرس میشه و در کمین میایسته تا از ماجرا سر دربیاره ک…
خلاصه کتاب:
یخبندان هیچگاه پایان نخواهد پذیرفت وقتی خودت زمستان باشی ! آخرین فصلِ سال را هیچ پایانی نیست… رنگِ خون چون یاقوتی می درخشد وقتی بر سپیدی برف جاری شود. خون می خواهد برایِ پایانِ زمهریرِ وجودش… ماکان مردی است پر از خشم، پر از سرما. قسم خورده تا دستِ لرزان و دلِ یخ زده اش آرام نگیرد مگر زمانی که طعمِ خون را زیرِ زبانش حس کند… آنقدر قساوت دیده که خود، قلبش را به دست گرفته و تقدیمِ زمستان کرده است… زمهریرِ هور: خورشید یخ زده، جهنمِ سردِ خورشید، جایی که سرمایِ وحشتناک پایانیِ ندارد. پایانِ همه چیز.
خلاصه کتاب:
رها دکتر سرخوش و بیپروایی که بر حسب اتفاق زندگی یک آدم خطرناک را نجات میدهد و برای زنده نگه داشتن احساسش، دنیا را در خطر وجود این مرد میاندازد و تاوان این خطا را با ویران شدن زندگی خودش و دیگران پس میدهد. از زندگی سادهی خودش دست میکشد و وارد بازی خطرناکی میشود که نمیتواند پایانش را با روشنایی تضمین کند….
خلاصه کتاب:
تاوان زندگی پرستش است است و کیان. زندگی پر شباهت هر دو به خاطر اشتباهات دیگران دچار تغییراتی می شود. پرستش صبوری را پیشه می کند و فراموشی را انتخاب می کند. اما کیان سال ها صبر و تلاش می کند تا انتقام بگیرد، انتقام تاوان اشتباهات دیگران. حالا بعد از شش سال، زمانش رسیده. زمان انتقام گرفتن. زمان پس دادن تاوان اما آیا سرنوشت آن طوری که کیان میخواهد و یا آن طوری که پرستش فکر میکند پیش می رود؟! آیا همیشه میتوان انتقام گرفت یا می توان تاوان پس داد؟
خلاصه کتاب:
داستان راجب پسری به اسم دانیال است. دانیالی که از پونزده سالگی عاشق و شیفتهی دختری به اسم ماهور شده… اما زمانی که دانیال تصمیم به فاش این عشق بزرگ میکنه، کار از کار گذشته و ماهور قرار زن پسر عموی اون بشه، اما دانیال نمیتونه بگذره و یک روز قبل متوجه میشه که عشقش به ماهور دو طرفست و… عشقی که به گناه کشیده میشود.
خلاصه کتاب:
کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالیجناب! شاهزادهای که هیچکس و بالاتر از خودش نمیدونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بیرقیب قوانین خاص خودشو داره و تاحالا هیچ زنی بیشتر از یکی دو شب شریک زندگی و سقف خونهش نبوده! عالیجناب حتی توی انتخاب شریک تختش هم به شدت وسواسی عمل میکنه…
رمان تریاق
_کاوه فخار… گروه خونی، مایهپلا س مثبت! نوع ژن، کاملا ا مرغوب. بدون ناخالصی اصل و اورجینال. عارضم به خدمتت که اینا نسل اندر نسل، تاجر و تاجر زاده ن. خودشم کله گنده صادرات وارداته! یه شرکت بازرگانی، چند تا خیابون اونورتر داره که توش با اَبوی و اَخوی، دور هم تجارت میکنن. همه شونم اتیکتدار و اطوکشیده! از این پولدارای چندش، عصا قورت داده ها. این هتل پنج ستاره رو به رو هم خونه آق مهندسه… طبق آمار، طرف صبح که میشه، دست و صورت شسته میره سر کار. شبم برمیگرده جیش و مسواک و لالا.
برنامه همینه کلا ا. همه ش خونه، شرکت… رفت و آمد آنچنانی هم نداره…
خلاصه کتاب:
این رمان روایت زندگی ۵ نفر را به تصویر می کشد… آرزو، آرمان، کوهیار و کوهسار که دو برادر دو قلوان، ریما و در آخر هم یارا. شخصیت اصلی این داستان یارا، دختری شیطون و مقاوم که چند سال پیش بخاطر سختی و تحقیر و توهین و کتکایی که مدام از خانوادش می خورده از پدرش یک چک با مبلغ بالا می دزده و به ترکیه فرار می کنه و بعد از سختی های فراوان به کانادا مهاجرت می کنه تو یک ساختمون خرابه با اون ۵ نفر دیگه آشنا میشه و رابطه دوستانه ی خیلی خوبی باهم برقرار می کنن تا اینکه در یک شب دورهمی در کنار همدیگه آرمان پسر خالش کیان و به خونه یارا دعوت می کنه که…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کاتیابوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.