خلاصه کتاب:
سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوبارهی خانوادهاش تلاش میکنه. با پیشنهاد وسوسهانگیزی از طرف یک شرکت، نمیتونه مقاومت کنه و بعد متوجه میشه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو پرت میکنه، اصلا اون چیزی نیست که نشون میده. نه یک جنتلمن نه یک مرد قانونمند…
خلاصه کتاب:
روایتی عاشقانه و پر از هیجان از امپراطور سرزمین عشق که توسط ملکه ی مقبره ی زندگان ربوده می شود تا با تولد وارثی از نسل عشق نفرین چند صد ساله اش شکسته شود…
خلاصه کتاب:
داستانی شوکهکننده و مهیج، از تقابل یک مرد، یک زن و عشقی سوزان… مردی جذاب و میلیاردر که برای رسیدن به هدفهایش، خیلی چیزها ازجمله انسانها را زیر پا میگذارد، ولی ناگهان عاشق میشود و عشق میسوزاند ریشهٔ تمام خودخواهیهایش را… و دختری مهربان، اما عدالتپیشه و صلحجو که جز راستی و اجرای عدالت آرزویی ندارد… و عشقی ناب و سوزان، جریان یافته در رگوپِیشان، که میسوزاند و میگدازد و داغ میزند بر روحشان…
رمان عدالت و عشق
با سیگاری در دست، زیر آلاچیق وسط باغ نشسته بود. جاسیگاری در همین چند ساعت، پر از ته سیگارهایش شده بود. تمام مدت با خودش فکر می کرد واژگون شدن اتوبوس، بدترین اتفاقی ست که انتظارش را نداشت اما حالا ذهنش درگیر ماجرای بزرگتر شده بود. دلار به یکباره افزایش قیمت پیدا کرده بود و موعد تحویل سفارشات ماه پیش نزدیک بود. سفارش مواد اولیه که به چین داده بود، پانزده روز دیگر آماده تحویل بود. طبق قرار داد، هشتاد درصد هزینه موقع تحویل پرداخت می شد و با این افزایش صعودی دلار، چند برابر معمول باید هزینه می کرد. اصلا اوضاع خوبی نبود.
سیگارش را درون جاسیگاری فشرد و خاموش کرد. از جا بلند شد، به آرامی شروع به قدم زدن کرد. حتما بیمه هم پیگیر حادثه می شد و اگر خلافی که کرده بودند ثابت می شد، برای نام شرکت و اعتبارش اصلا خوب نبود. به صفحه گوشی اش نگاه کرد. بیش از نیم ساعت بود که منتظر تماس محمدی و دستیارش بود. در عمارت باز شد و هم زمان با آمدن مهوش، تلفنش هم زنگ خورد. شماره ناشناس بود. – بله… چی؟… حرفتو بزن…
خلاصه کتاب:
رمان سوفیا ادامه ای از سری کتاب های خون آشام ها در آمریکاست. این رمان جلد چهارم این مجموعه محبوب خارجی است که این مجموعه تا به حال بیشترین طرفدار را در خود داشته است. شمال غربی اقیانوس آرام… خانه ای به سرسبزی جنگل ها، بارش بارانی پایدار، هیزم های نمناک، محلی کاملا مناسب برای خون آشام هاست!
خلاصه کتاب:
دلبر دختری شیطون و کنجکاو که ناخواسته پا به بزرگترین باند قاچاق می ذاره و تاوان کنجکاویشو با از دست دادن آزادیش و زندگی اجباری با رئیس اون باند می پردازه غافل از اینکه همه چیز بازی بوده و …
خلاصه کتاب:
صدای دوبارهی آیفون که بلند میشود، ناچار مانتویم را تن میکشم و عجولانه روسریام را هم بدون نگاه کردن به آینه میبندم. با همان حس و حال مزخرفی که از روز پیش در وجودم، نمیدانم چرا! دارم عرض کوتاه حیاط را رد میکنم. نفس پری میکشم، هنوز در را درست و حسابی باز نکرده چشمانم جمع میشود، بوی معطر گلهای مریم در مشامم پر میشود. نگاهم فرصت بالا رفتن پیدا نمیکند…
خلاصه کتاب:
سامین یک آقازادهی جذاب و جنتلمن لیا دختری که یک برنامهنویس توانا و موفقه لیا موحد بدجوری دل استادش سامین مهرابی راد رو برده، حالا کسی حق نداره سمتش چپ نگاه کنه…
خلاصه کتاب:
افشای جزئیات پرونده دست درازی به پسری نوجوان، اذهان عمومی را وحشتزده کرده است! کتاب شنای شبانه رمانی بینهایت جذاب و هیجانانگیز به قلم مگان گلدین است و داستان پادکستسازی را روایت میکند که برای تهیه گزارش از این پروندۀ پرماجرا با رازی بزرگ و هولناک از خانواده خودش روبهرو میشود. ریچل، شخصیت اصلی رمان شنای شبانه است که از پروندههای واقعی جنایی پادکست تهیه میکند. او با درگیر شدن در جریان خبری دست درازی به پسر نوجوانی که در رشته شنا شانس قهرمانی داشت، خود را با گذشته خواهرش روبهرو میکند.
خلاصه کتاب:
خانه ای پر رمز و راز و سرشار از سوال که حورای زیبای ما برای کار کردن وارد آن می شود. صاحبخانه جناب مقتدر ۷۰ ساله و مهربان و خیلی آپدیت شده و به روز، از روبرو خیلی پیر و از پشت سر بسیار جوان است. وقتی مشکلات حورا اوج می گیرد، فهام زند، جوان مغرور و قدرتمندِ زیبارو که خیلی شبیه مقتدر است پا به میدان می گذارد و عاشق دختر رمان می شود. جنگی نابرابر بین مقتدر و فهام برای بدست آوردن حورا براه میفتد… اما دست ها و نقشه هایی پشت پرده است که… حورا با فهمیدنش می شکند و شکست خورده خود را از همه عقب می کشد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کاتیابوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.