خلاصه کتاب:
این رمان صرفا برای خندیدن نوشته شده و باعث میشود که کلا در حین خواندن رمان لبخند روی لبتان باشد! این رمان درباره یه خانواده و فامیل و دوستانشون هست که درگیر یه مسئله ی پلیسی هستن و سعی دارن یک باند بسیار خطرناک رو دستگیر کنن.کسانی که اگر اون ها رو توی وضعیت عادی ببینین محاله باور کنین پلیسن و البته… عشق هم قاطی داستانمون هست. حرف اخر من که گفتم اگه میخواین فقط بخندین بیاین این رمانو بخونین (مسائل چرت و پرتی و لوس هم نداره، حالا خود دانین)
خلاصه کتاب:
پلکهایی را بسختی روی هم فشردم و با عصبانیت، سعی کردم که بخوابم، دقایق کند و کشدار می گذرند، سرم به اندازه چند کیلو سنگین شده است! این بی خوابی های شبانه، گاهی گریبانم را می گیرد و بشدت کلافه ام می کند
خلاصه کتاب:
درمورد زندگی سه قلو هایی هست که با آدمای عادی تفاوت های خیلی زیادی دارن،اونا وقتی نوزاد بودن از دنیای خودشون دور میشن چون هیچکس قبولشون نداشته! این سه تا بچه قدرت های فرا طبیعی دارن مخصوصا قل اول! این رمان روایت زندگی دونفرشونه حالا چرا؟چون خواهرشون طی یک اتفاقات گم میشه، باید بخونین تا متوجه بشین چی میگم…
خلاصه کتاب:
سوفیا شایگان دختری مستقل است که مدیریت رستوران تشریفات که متعلق به پدرش است را بر عهده دارد. با افتتاح رستورانی شیک درست رو به روی رستورانش اتفاقاتی جدید برای زندگی شخصی و حرفه ای او رقم می خورد.
خلاصه کتاب:
حَوا میمیرد. قلبش از کار میایستد و از خواب بیدار نمیشود. فرزندانش جمع میشوند دورِ هم، فرزندانی که از او زخمخوردهاند آدمهایی که حالا نمیدانند بابتِ مرگ او چه حسی باید داشته باشند. آنها میخواهند گذشته را با حوا دفن کنند و افشای رازها، به آنها میفهماند که هرگز نمیشود گذشته را دفن کرد…
خلاصه کتاب:
نسرین؟ نسرین کجایی؟ مگه یه شیر دوشیدن چقدر طول میکشه که تو دو ساعته رفتی توی اون خراب شده؟ نفسی گرفتم و کمی از گلی خانوم فاصله گرفتم، نگاهی به پستان هاش کردم، هنوز کمی شیر داشت و همین هم برای گوساله تازه متولد شده اش کافی بود. دوباره نفسمو حبس کردم، نمی دونم چرا به این بو هیچ وقت عادت نمی کردم؟ من که همه ی عمرمو توی این طویله گذرونده بودم، اما هنوز از بوی گند تاپاله و پهن گوسفندا حالم بهم میخورد.
خلاصه کتاب:
رمان درباره دختری۲۳ساله به اسم نازیلااست که باپدرش زندگی می کنه. از اونجایی که خیلی تنبل وفقط آرزوکردن بلده و نه تلاش کردن، پدرش مجبورش می کنه که بره شرکت پسرعموش کار کنه. ولی این کل داستان نیست و اتفاقاتی می افته که اصلا انتظارشونو نداشت و نه حتی انتظار همچین رفتاری از خودش رو….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کاتیابوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.