خلاصه کتاب:
داستان از جایی شروع میشه که گلبرگ قصه آرزویی در سر داره. دختر قصه آرزوی عطر ساز شدن داره…پدرش نجار و مادرش خانه دار. در محله ی ساده ای از فیروزکوه زندگی میکنند اما با اومدن زال دستغیب تاجر شهردار شهر فیروز کوه زندگی گلبرگ دستخوش تغییر میشه. یک ازدواج ناخواسته و یک عشق ناخواسته تر که سرانجام سبزی در پیش داره…
خلاصه کتاب:
یک ازدواج اجباری که هر دو طرف ازدواج راضی به این زندگی نیستند. پسر داستانمون نامزد هم داره و به خاطر شرایطی این دو تا با هم عقد میکنند و هم خونه میشن و این هم خونه شدن باعث میشه حامی هم بشن و بقیه داستان…
خلاصه کتاب:
پریدخت افشار دختری جوان و تحصیل کرده که رابطه ای عاشقانه با پسر عمه اش عماد دارد مرد جوان که با جسارت و شجاعت دست به فعالیت های سیاسی زده و توانایی در نوشتن مقاله بسیار دارد در حول و ولای مراسم عروسی و درست چند روز مانده به آن اتفاقی برای عماد می افتد که پریچهر را بر سر دوراهی سختی قرار میدهد که از هر طرف به آن نگاه میکند درد و است و درد اما باید ….
خلاصه کتاب:
گرچه مغزم مسلسل وار دستور گریز صادر میکرد اما دستم، جانِ بستنِ پنجره را نداشت. پنجره ای که ناجوانمردانه، در پس هوای یخ زده اش، رایحه ی لطیف عطر او را، مهمان اتاق کرده بود. نمی دانستم کدام از خدا بی خبری، به سلیقه ی شیرین خاطرات من، دستبرد زده و دارد آن سوی پنجره، بوی سال های گذشته را بر سر دلِ دلتنگ من می کوبد.
خلاصه کتاب:
دختری به اسم ترانس که به خاطر وابستگی عاطفی، که به بچه همسر اول، شوهر قمار باز و خائن و بی غیرتش پیدا کرده مجبوره باهاش زندگی کنه و زیر بار هر خفتی بره چون میترسه با طلاق گرفتن دیگه اون بچه رو نبینه….
خلاصه کتاب:
هیدارا حاجیِ جوون ۲۸ساله ای که شرط حج رفتنش ۱۰سال تدریس علوم دینی تو دانشگاهه یه حاجی که با شیطنت و جذابیتش، خط بطلانی رو باور منفیِ جوونای امروزی راجبه مذهبی جماعت میزنه و دست بر قضا شوکا دختر قرتی و بیبندوبار سرراهش قرار میگیره…
خلاصه کتاب:
نازنین، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند. در جریان سیل ۹۸ ، نازنین داوطلبانه برای کمک به سیل زدگان به منطقه ای در جنوب فرستاده میشود و همه چیز برای او، بعد از آشنایی با رها سلطانی، سروانِ ارتشی که مانندِ او برای کمک به سیل زدگان اعزام شده و همکاریِ پر چالششان تغییر میکند!
خلاصه کتاب:
یه دختری به اسم پرینازه که سال دومیه که می خواد کنکور بده و میره توی یکی از این کلاس ها و بر خلاف همیشه این استاد جوونه و طی یه سری اتفاقایی این استاد با اینا رفت و آمد خونوادگی پیدا می کنه و داستان از اونجایی شروع میشه که...
خلاصه کتاب:
اَبی دختر خیلی خوبیه. فحش نمیده و محافظه کارانه لباس میپوشه. اون فکر میکنه اینجوری میتونه از گذشته ی تاریکش فرار کنه. گذشته ی که به خاطرش همراه بهترین دوستش امریکا، به ایسترن امده تا یه شروع تازه داشته باشه. ابی فقط یه هدف داره: دوری کردن از دردسر. تراویس مددوکس، خود دردسره... پسر بد دانشگاه. یه پسر جذاب باهوش یه بوکسور خیلی خوب. تراویس اعتقادی به دوست دختر نداره و هیچ میکشه. شرطی که اگه ابی ببازه، باید یک ماه با تراویس زندگی کنه و اگه تراویس ببازه...
خلاصه کتاب:
آذر، روزی معمولی را در خیابان ها و کوچه های پر از همه گونه هیاهو و شلوغی کار و زندگی گذران میکند. او در میان جمعیت شلوغ از آدمها گمی شده است. اما روزمرگی اش به ناگاه به یک رویداد غیر منتظره تبدیل میشود یک روزمرگی که با گم شدن در مسیر خانهاش و ورود به دنیایی به نام “شهر ماه خونین” آغاز میشود. همه چیز در این دنیای مهیب و تاریک به شکلی نامرئی میماند، یک خواب عمیق که آذر به دنبال راهی برای از آن بیدار شدن و بازگشت به دنیای خودش است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کاتیابوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.