دانلود رمان گلپر از نوشین سلما نوندی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان از جایی شروع میشه که گلبرگ قصه آرزویی در سر داره. دختر قصه آرزوی عطر ساز شدن داره…پدرش نجار و مادرش خانه دار. در محله ی ساده ای از فیروزکوه زندگی میکنند اما با اومدن زال دستغیب تاجر شهردار شهر فیروز کوه زندگی گلبرگ دستخوش تغییر میشه. یک ازدواج ناخواسته و یک عشق ناخواسته تر که سرانجام سبزی در پیش داره…
خلاصه رمان گلپر
زال به پسر تپلی که توپ چهل تیکه ی پلاستیکی رو بغل داشت و شکمش رو برآمده تر میکرد اشاره کرد تا جلو بیاد. ذوق زده پا تند کرد. پشت چشمی نازک کردم و تکیه به ماشین دادم. زال فداکار! سلام آقا. با خوش رویی جواب داد: علیک سلام. دوباره پشت چشمی نازک کردم و حرصی هوفی کشیدم. از جیب کتش دو تراول ده تومنی در آورد.
اسمت چیه؟ با دیدن ده تومنی های خشک توپش رو زمین انداخت و تندی گفت: مجتبی آقا
میشناختمش پسر همسایه بغلیمون بود. همیشه به وقت
رسیدن گنار، همراه با مهری به حیاطشون هجوم میبردیم
تراول ها رو به سمتش گرفت. نوشابه با کیک بعد فوتبال بعدش هم یه فلافل خوشمزه….واسه خودت و دوستات
۲۰ هزار تومن داده بود بهشون برای کیک و نوشابه و بعد
فلافل خیلی هم از سرشون زیاد بود… باقیش رو هم میتونستن خوراکی بخرن. چشم آقا دستت درد نکنه
شتاب زده تویش رو از روی زمین برداشت و با دو به سمت
دوست هاش رفت.
داد میزد بریم فلافلی مسعود شپش زال با خنده نگاهشون میکرد. فلافلی مسعود شپش همیشه با مهری میرفتیم و فلافل میخریدیم. بنده خدا از وقتی که پسرش کلاس اول رفت و شپش گرفت اسمش رو اهالی محل گذاشتن مسعود شپش. به سمتم برگشت نفسش رو رها کرد و گفت: شما خوب هستید خانم؟ دلم میخواست در اوج بی ادبی باهاش رفتار کنم اما این متانتی که به خرج میداد باعث میشد مودب جواب بدم. سر و سنگین گفتم: ممنونم.
برگرفته از منبع: رمان بوک